عدم توانمندی دانشجویان رشته های هنر در تجاری سازی و برندسازی دستاوردهای هنری و وجود خلاء تحقیقاتی مبنی بر شناسایی مولفه های برندسازی دستاوردهای هنری و نیز لزوم بازنگری در برنامه های درسی این رشته ها بمنظور گنجانده شدن برخی موضوعات و سرفصل ها در این زمینه، منجر به انجام چکیده کامل
عدم توانمندی دانشجویان رشته های هنر در تجاری سازی و برندسازی دستاوردهای هنری و وجود خلاء تحقیقاتی مبنی بر شناسایی مولفه های برندسازی دستاوردهای هنری و نیز لزوم بازنگری در برنامه های درسی این رشته ها بمنظور گنجانده شدن برخی موضوعات و سرفصل ها در این زمینه، منجر به انجام مطالعه ای با هدف شناسایی مولفه ها و شاخص های لازم در زمینه برندسازی محصولات و خدمات هنری و بررسی وضعیت موجود و مطلوب آموزش آنها در سرفصل های آموزشی رشته های دانشگاهی هنر گردیده است. این پژوهش از نظر هدف، بنیادی-کاربردی، از نظر نوع داده های جمع آوری شده، آمیخته، از منظر شیوه گردآوری داده ها، توصیفی، و از منظر شیوه اجرا پیمایشی می باشد. جامعه آماری در بخش کیفی 6 نفر از خبرگان دانشگاهی و صنعت و در بخش کمی اساتید دانشگاهی در رشته های مرتبط با هنر می باشد. شیوه نمونه گیری در بخش کیفی قضاوتی و ابزار مورد استفاده مصاحبه، و در بخش کمی تصادفی خوشه ای، بوده که از طریق گردآوری 54 پرسشنامه تکمیل و مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج بدست آمده منجر به شناسایی 3 دسته کلی از پارامترهای برندسازی شامل پارامتر رفتاری، ادراکی و عملکردی گردیده و با توجه به هدف پژوهش دسته پارامترهای رفتاری در بخش کمی مورد بررسی قرار گرفتند. از میان تعداد 8 مولفه در دسته پارامتر رفتاری برندسازی و مجموع 63 شاخص، میان وضعیت مورد انتظار و فعلی تفاوت معناداری وجود داشته، شکاف زیادی میان انتظارات و دریافتی ها در مولفه های برندسازی به چشم می خورد. نتیجه آزمون رتبه بندی فریدمن، وجود تفاوت معنادار در میانگین رتبه اهمیت مولفه های پارامتر رفتاری در وضعیت موردانتظار و فعلی و وجود تفاوت ها و شباهتهایی را روشن می سازد.
پرونده مقاله
نظام آموزش و پرورش به خصوص شاخه فنی وحرفه ای، یکی از بسترهای مهم برای ایجاد، رشد وگسترش مهارت کارآفرینی در افراد محسوب می شود. هدف پژوهش حاضر، تحلیل محتوای کتاب مبانی هنرهای تجسمی شاخه فنی و حرفه ای بر اساس
مولفه های کارآفرینی است. روش تحقيق توصيفي و از نوع تحليل مح چکیده کامل
نظام آموزش و پرورش به خصوص شاخه فنی وحرفه ای، یکی از بسترهای مهم برای ایجاد، رشد وگسترش مهارت کارآفرینی در افراد محسوب می شود. هدف پژوهش حاضر، تحلیل محتوای کتاب مبانی هنرهای تجسمی شاخه فنی و حرفه ای بر اساس
مولفه های کارآفرینی است. روش تحقيق توصيفي و از نوع تحليل محتوا میباشد. جامعه آماری پژوهش شامل محتوای کتاب هنرهای تجسمی شاخه فنی و حرفه ای در سال تحصیلی 1400- 1399 است. ابزار این پژوهش فرم تحلیل محتوا است که شامل 7 مولفه اصلی کارآفرینی، توفیق طلبی، خلاقیت ونوآوری، مسولیت پذیری، کنترل درونی،ریسک پذیری، سخت کوشی و تحمل ابهام است. پایایی پژوهش حاضر نیز با توجه به فرمول پایایی هولستی 81/0محاسبه گردید. داده های تحلیل محتوا با استفاده از روش آنتروپی شانون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج حاصل حاکی از آن بود که از میان 7 مولفه مورد مطالعه، مولفه تحمل ابهام با میزان بار اطلاعاتی5/88 و ضریب اهمیت17/0بیشترین توجه و مولفه توفیق طلبی با میزان بار اطلاعاتی42/60 و ضریب اهمیت 11/0کمترین توجه را به خود اختصاص داده است. توجه به توزیع مولفه های کارآفرینی در محتوای کتاب، علاوه بر تحمل ابهام، زمینه مناسبی را برای خلاقیت و نوآوری، توفیق طلبی، ریسک پذیری، مسولیت پذیری، سخت کوشی و تحمل ابهام و کنترل درونی ایجاد می نماید
پرونده مقاله